مراحل یک انتخاب رشته موثر
فرآیند انتخاب رشته در روند ورود به دانشگاه اهمیت فراوانی دارد انتخاب رشته آخرین قدم در فرآیند ورود دانشآموزان به دانشگاه است و چون نتیجه تمام این فرآیند پرمشقت به انتخاب رشته بستگی دارد، مهمترین قدم هم محسوب می شود. به عبارتی یک انتخاب غلط میتواند زحمات چندین ساله داوطلب را بر باد دهد. از سوی دیگر یک انتخاب مناسب به همان اندازه میتواند داوطلب را به رشته ای که به آن علاقمند است برساند و این نهایتا منجر به رضایت شغلی و اشتغال هدفمند و کاهش نرخ بیکاری و افزایش بهروری شغلی در جامعه خواهد شد.دقت داشته باشید که یک رشته خاص به تنهایی نه خوب است و نه بد! چرا که اگر کسی که به آن رشته علاقمند است و استعداد ادامه آن را دارد، به مطالعه آن بپردازد نتیجه کار مناسب خواهد بود و عدم علاقه به پرمخاطبترین رشتهها هم یک نیروی کارآمد در آن رشته تربیت نخواهد کرد.
عوامل مؤثر در انتخاب رشته
1.علاقه:دانش آموز باید به رشته مورد نظر علاقه داشته باشد.یعنی به درس های تخصصی آن رشته علاقه داشته و به مطالعه آنها برای اهداف غیر درسی هم راغب باشد.
2.استعداد و توانایی:هرکس در رشته ای موفق است که استعداد و توانایی ذهنی،روحی-شخصیتی و جسمی آن را داشته باشد.دانش آموزی که می تواند یک موسیقی دان خوب یا یک کشاورز موفق شود،دلیلی ندارد که یک پزشک بد یا مهندس ناموفق باشد.
3.خودپنداره:باید رشته و زمینه های تحصیلی و شغلی آینده آن را با شخصیت خود هماهنگ ببیند.
4.امکانات و شرایط اجتماعی:دانش آموز باید تاحدی امکانات تحصیلی محل زندگی و شهر،امکانات مالی در صورت نیاز به خود اشتغالی و شرایط منزلت اجتماعی رشته و به طبع آن شغلش را نیز در نظر بگیرد.
حساسیت و اهمیت انتخاب رشته
لحظات انتخاب لحظاتی حساس هستند. چرا که با تصمیمگیری درباره روش یا پدیدهای خاص، فرد سرنوشت خود را رقم میزند. انتخاب در زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. با انتخاب درست میتوان از منابع (مادی ، مالی ، انسانی و اطلاعاتی) به شیوهای مناسب بهرهبرداری کرده و از اتلاف این منابع جلوگیری نمود. انتخابی که مبتنی بر اطلاعات و بینش باشد میتواند به تصمیمگیرنده در جلوگیری از ضایع شدن منابع کمک کند. از طرف دیگر به خاطر آن که فرد تصمیم گیرنده ، باید نسبت به انتخاب خود پاسخگو باشد ، بنابراین انتخاب صحیح میتواند به او در پاسخگو بودن و مسئولیت پذیری کمک کند. برخی میپندارند برای آن که بتوان به توسعه کشور و ایجاد پیشرفتهایی در آن کمک کرد، باید تحصیلات دانشگاهی داشت. بهتر است بگوییم افرادی که در دانشگاه تحصیل کردهاند تا اندازهای به رشد و توسعه جامعه کمک میکنند. افراد دیگر نیز میتوانند موجبات توسعه کشور را فراهم آورند. به طور مثال کارگران ساده، کشاورزان ،دامداران ، رانندگان و بسیاری دیگر که به دانشگاه نرفتهاند نیز در صورتی که کار خود را به درستی انجام دهند سهم بسیار بزرگی در آبادانی و پیشرفت جامعه دارند. مهمترین مساله ای که باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که افراد در زمینههایی مشغول به کار شوند که میتوانند بیشترین بازده را داشته باشند. یک کشاورز خوب بهتر از یک پزشک بد است. عدهای هم بر این باورند که میتوان در کنار کسب مهارتهای شغلی و حرفه ای به یادگیری موضوعات مورد علاقه پرداخت. به عنوان مثال ممکن است فردی به حرفه تراشکاری اشتغال داشته باشد و در همان حال کتابهای مربوط به مواد و ترکیبات آن را مطالعه کند یا حتی به مطالعه منابعی در زمینه روان شناسی بپردازد.